ای بابا این چند مدتی که اعصابم اینا یخدی حوس کردم برم شمال نمیدونم ولی اگه برم و یه تخلیه عصبی بشم فک کنم مفید واقع بشه...
به لطف دوستان هم خب خیلی اعصابمون خوب بود زدن وسط سیبل فکر ما رو هزار جوره مشغول کردن جوری که نمیدونم اول خواسته های خودمو اولویت قرار بدم یا خواسته های دوستانو...
داشتم یه سری عکس نگاه میکردم که خب فکر شمال افتاد تو سرم این دوستامونم که همه با هم هماهنگ... ای بابا....
عوض اینا یه دوستم پیدا کردم....
علی بیا با هم یه شمالی بریم ها....؟این امین که هی خودشو میگیره(خب شاید واسه خاطر شما با ما خار پاها هم شمال بیاد)...!
خب داشتم فلشمو میدیدم که رسیدم به یه سری عکس واسه همین یاد شمال افتادم...
البته بیشتر شبیه جزایر قناری هست تا شمال...ببینید و لذت ببرید...!
ای کاش منم میتونستم مثل این قایقه بزنم کنار خستگیمو در کنم و دوباره...
عاشق اینجور منظره هام...
عاشق رنگای سردم...
برای رفتن به اینجا(حالا نمیدونم کجا هم هست)کمه کم باید۲-۳ میلیون فقط شیرین هزینه رفت بدی...
ولی من حاظرم...نبود؟
تو اصلا خواسته های دوستان هم داری؟
عجیبه واقعا!
یعنی علی حتما میاد!شک نکن!
آقا پول نداریم خب!برم دزدی؟
واللا!
تو کلا کناری!
بدرد نخور!
نه فقط تو داری...!
واسه تو عجیبه...!
تو که اصلا پول نداری مایه دار بی درد جامعه!
یه نگاه به دور و برت بنداز ببین کی کناره...!
همین که به درد خودم میخورم کافیه!
WoW!!!!!
عجب عکسایی!!!
اصلا نمیشه حرفی زد؛ معرکه ن!
ممنون.
wow!!!
خواهش میکنم!
آپ کن دیگه! هی من باید یادت بیارم؟
می خوای بری دریا کنار؟
گاهی تخیل خیلی بهتر از واقعیته
کتاب ۱۰۱ کلید خوشبختی هم خیلی کارایی داره ها!
ها آره دریاکنار هم خوبه...!
بلی...
مادر استفاده میکنه...به دردر ما نمیخوره!